رژیا پرهام – تورنتو
امروز صبح دخترکی که پدر و مادرش از هم جدا شدهاند، همراه مادرش به مهدکودک آمد. مادر منتظر شد تا دخترک برود داخل، بعد خیلی آرام تعریف کرد که دیشب با پدر دخترک مشکل داشته و تلفنی صحبت کردهاند، دخترک بیدار بوده و توی تختخوابش، ولی او مطمئن نیست صدای صحبت آنها را شنیده باشد. معذرت خواست و گفت اگر امروز دخترک بداخلاق بود، بههمین دلیل است.
مادر رفت و چند ساعت گذشت، ولی دخترک اصلاً بداخلاق نبود. فقط وقتی مشغول بازی با عروسکها شد، با لحنی غمگین بارها و بارها یک جمله را تکرار کرد:
She is my child too!
(او دختر من هم هست!)